Tuesday, May 4, 2010

لمپنيسم از سكوي ورزشگاه تا صندلي دانشگاه

چندي پيش مطلبي مفصل با عنوان "از صندلی دانشگاه تا سکوی ورزشگاه مطالبات یکی است" نوشته و در اين وبلاگ منتشر كردم كه البته نيازي هم به بسط مطلب نبود و هر كسي قادر است با سيري در تاريخچه فعاليتهاي فرهنگي و ضد شوونيستي آذربايجاني ها به اين نتيجه برسد كه جنبش دانشجويي و روشنفكري آذربايجان تأثير خود را بر جامعه گذاشته و توانسته آنها را همراه با خود كرده است. يك مثال بارز آن حضور گسترده تمامي اقشار جامعه در ورزشگاههاي فوتبال به حمايت از تيمهاي تراختور و گسترش فولاد آذربايجان است كه بر خلاف ديگر مسابقات فوتبال به ندرت مي توان شعار ضدفرهنگي و اهانت در آن شنيد و مسابقه‌اي هم نيست كه برگزار شود و در عين جذاب و ديدني نباشد، و از سويي "تورك ديلينده مدرسه" هم در آن نشنيد حتي اگر سعي شود صداي تماشاگران به آنتنهاي تلويزيوني راه نيابد! اينها را داشته باشيد ببينيم روند شوونيستي چگونه عمل كرده است:

- يكشنبه اين هفته يكي ديگر از بازيهاي خارج از خانه تراختور برگزار شد. تعداد نه چندان كمي از تماشاگران ميزبان به جاي الگو قراردادن نحوه تشويق آذربايجاني‌ها، از راه دور آذربايجاني‌ها را مورد محبت(!) قرار داده و به مراتب بدتر از تماشاگراني كه در بوشهر و مشهد و اصفهان به تركها فحاشي كردند و متأسفانه يا خوشبختانه تلويزيون هم از شدت صداي آنها نكاست. البته خيلي از افرادي كه به استاديومهاي خارج از آذربايجان مي روند شنيدن چنين شعارهايي برايشان عادي است و چه بسا خيلي از تركها اين نظر را داشته باشند كه مسابقه فوتبال است ديگر! اين كار آنها طبيعي است؛ شعار ديگري كه بلد نيستند و بايد فحش بدهند تا بتوانند در ليگ برتر باقي بمانند و ... و خلاصه قضيه جدي نبود. به تركها خيلي اهانت مي شود و اين هم رويش! مثلا يك جناب روحاني كه پارسال در محفلي خصوصي پشت سر تركها خودگويي و خودخندي مي كرد!

- امروز در وبلاگ وبلاگ خبری-تحلیلی دانشجویان تورک دانشگاه صنعتی امیرکبیر خبري ديدم با عنوان «توهین به ملت تورک در یک مراسم رسمی در دانشکده علوم اقتصادی و اعتراض دانشجویان آذربایجانی» كه در آن آمده:

بار دیگر شاهد توهین و بی احترامی سیستم شوونیسم به ملت تورک آن هم در یک مراسم رسمی در دانشکده علوم اقتصادی بودیم. 12 اردیبهشت ماه در مراسمی که با عنوان "تجلیل از اساتید دانشکده علوم اقتصادی" با همکاری انجمن اقتصاد این دانشکده برگزار می شد، مجری مراسم با وقاحت و بی شرمی تمام ملت تورک را مورد تحقیر، توهین و هتاکی خویش قرار داد که این عمل شنیع وی اعتراض آذربایجانیهای حاضر را برانگیخت. به طوری که دختر دانشجوی آذربایجانی با رفتن روی صحنه سالن آمفی تئاتر اعتراض شدید خود را به هتاکی مجری ابراز داشت و خواستار معذرت خواهی مجری و مسئولین شد. جالب این است که علی رغم این اعتراض ها مجری مراسم و مسئولین دانشکده حاضر به معذرت خواهی نشدند.
به تركي نظر دادم كه چرا خبر چنين اتفاقاتي جزئي را منتشر كرده و بزرگ مي كنيد؟! اگر كارهاي ما  به جاي طلب حق و حقوق معطوف شود به واكنش نشان دادن به رفتارهاي شوونيستي ديگران، مطالبات هم لوث مي شود و دوباره ذكر اينكه به تركها خيلي اهانت مي شود و اين هم رويش و... و باز هم اين نظر را دارم، ولي يك واقعيت بسيار تلخ و مهم را بايد بيان كرد ، كه باعث شد من هم به قضيه اهانت در يكي از معتبرترين مراكز دانشگاهي كشور بپردازم:

اگر اقدامات فرهنگي دانشگاهيان آذربايجاني از صندلي دانشگاه تا سكوهاي استاديوم برد و تأثير دارد، آيا در مقابل نمي توان گفت اعمال لمپني و شوونيستي از سكوهاي ورزشگاهها به محافل دانشگاهي راه پيدا كرده است؟ راستي چه فرقي است ميان يك تماشاگر فحاشي كه در يك رويارويي فوتبال به هويت تيم مقابل توهين مي كند با يك فردي كه لقب دانشگاهي را يدك مي كشد؟ و چرا ادبيات و رفتار يك فرد عوام و كم سواد بي گناهتر كه در اوج هيجان فحاشي و اهانت مي كند، بايد الگوي رفتاري فردي در دانشگاه باشد آنهم جايي مثل دانشكده علوم اقتصادی تهران؟ برنامه ها و چشم اندازها و استراتژی های دانشگاههاي معتبر بين المللي را نگاه كنيد؛ همگي بر سر اين رقابت مي كنند كه نخبگاني را از فرهنگهاي مختلف جمع كنند تا سطح علمي و اعتبار آن دانشگاه فراتر رود، ولي در محیط دانشگاهی  و  در مراسمی که برای "تجلیل از اساتیدش" برگزار می کند به هويت و فرهنگ نيمي از جمعيت مملكت  و چه بسا نیمی از همان اساتید و دانشجویان و دیگر حضار فرهیخته اهانت مي شود! و چه رابطه ای است میان بی نزاکتی و هتاکی و تمسخر فرهنگهای  دیگر با ارج و قرب نهادن به نخبگان علمی در یک محفل دانشگاهی؟ و وای به حال جامعه ا ی که آینده اش ساخته و پرداخته چنین محافلی باشد!

انگار همین دیروز بود؛ خاطرم هست که سال 81 ، در دانشگاه تربیت معلم تهران به اصطلاح دکتری محمودی نام، به ترکها صفتی نامناسب داده بود که خود لایق آن بود. همانموقع دانشجویان آذربایجانی او را سر جایش نشاندند. ولی گویا عالمانی که خط مشی شان را از مکاتب چاله میدانی تقلید می کنند دوباره قوت قلب گرفته اند تا کارشان را تکرار کنند و از کرده خود اظهار ندامت هم نمی کنند. بیراه نیست تا دیر نشده اینان را جهت آموختن اصول اولیه تمدن، مبادي آداب و طرز برخورد ، نود دقیقه تمام، روی سکوهای ویژه میهمانان یکی از ورزشگاههاي آذربايجان نشاند.



3 comments:

Anonymous said...

امیرکبیر اویرنجیسی: چوخ دوزگون یازمیسیز. اللرینیزه ساغلیق. آنجاق بونو دئمه لییم کی دانشکده علوم اقتصاد امیرکبیرین دانشکده سی دئییل. امیرکبیردن بیر آز فاصله ایله اوزو موستقیل بیر دانشکده دیر. یازینیزین او بولومون ائدیت ائله سز بیز اونو بو وئبلاق دا یایاجاغیق.

Anonymous said...

AUT oyrenci (Emirkebir oyrencisi): Sizin bu yazinizi veblaqda yayinladiq.
Size ugurlar olsun

Anonymous said...

Dear Sir

Recently while watching a football match of Tractorsazi-Tabriz and Mes-kerman on T.V, I heard continuous racist chants of the home fans that got really ugly. I’m not talking about blood and broken bones ugly. I’m talking about the kind of ugly that can cut to the heart and soul of a person and even a nation.
Tractorsazi football club is placed in Tabriz a city in the north west of Iran populated with ethnic Azeri-Turks. Whenever our team is guest in other cities of Iran supporters and fans of home teams insult us and chant racist slogans yelling ass Turk (donkey Turk).
Cultural racism is deeply rooted in Iranian society, not solely football against minorities and Azeri-Turks.We are tired and upset of these racist words..We want you to engage with this uprising problem and take up the struggle against racism to eliminate it.


Best Regards
A fan of F.C.Tractor
A member of the human society
بو يازيني fifa و afc و باشقا يئرلره گوندر لوطفا

Yazıları Latin əlifbasında görmək için, mətni kopi eləyib gedin Köçürgə`yə:

köçürgə yazılımı