Sunday, February 21, 2010

بررسی جمعیت‌شناختی تشویق کنندگان تراختور در کرج

برای تراختور، بازیهایی که قرار بود به میزبانی تیمهای استان تهران در لیگ 88-89 انجام شود، در ورزشگاه انقلاب کرج و در مقابل تیم سایپا به پایان رسید. در هر شش بازی به ضرس قاطع می توان گفت این تراکتورسازی بود که میزبان بود چون در بازی مقابل اتسل آذین، راه‌آهن و سایپا بیش از نود درصد تماشاگران و در بازی مقابل پیروزی و استقلال هم حدود پنجاه درصد طرفداران تراختورچی بودند و در استادیومها فریاد یاشاسین آذربایجان بیش تر از هر صدایی دیگری به گوش می رسید و البته همه رسانه‌ها هم به چنین حقیقتی اشاره می شد که انگار تراکتور میزبان است و تیم مقابل حتی اگر از بازیکنان و کادر فنی قوی تری بهره می گیرد تحت تاثیر قرار گرفته و در آستانه نتیجه نگرفتن و حتی باخت قرار می گیرد. ولی آنچه در اخبار منتشر شده از رسانه ها باعث تعجب می شد این بود که اکثرا چنین می نویسند و می گویند که این تماشاگران از تبریز می آیند و حتی این خصلت و تعصب "تبریزی"ها را هم مثالزدنی می دانند! در بازی جمعه قبل که در ورزشگاه انقلاب کرج هنوز جای خالی زیاد بود ولی تماشاگران را راه نمی دادند (علیرغم نوشتن خوشامدگویی به زبان ترکی)، و ملت هم به تركي و هم به فارسی فریاد می زدند:«ايستاديوم خالي دي، آذري يه يئر يوخدي» و «ورزشگاه خالیه، آذری جا نداره»، روز بعدش در سایتهای خبری دیدم که شعار را در یک تحریف آشکار تبدیل کرده اند به "ورزشگاه خالیه، تبریزی جا نداره"!
ولی البته همه نیک می دانند که اکثریت تشویق کنندگان تراختور در تهران و کرج، نه از تبریز و اطراف(به قول تبریزیها حومه)، بلکه از خود تهران و اطراف می آیند و چندصد کیلومتر را از تبریز نمی کوبند و بیایند. در این مورد مدتی قبل بحثی پیش آمد با یکی از دوستانی که احتمالا تحت القائات رسانه‌ای قرار گرفته بود. او گفت:
"خدایی یک سوال دارم و جوابش برایم خیلی مهم است. قبول داری از آن جمعیت ۴۰ هزار نفری که برای بازی با استقلال آمد بالای ۸۰ درصدشان از آذربایجان آمده بودند؟"

البته باز او انصاف به خرج می داد و فقط تبریز نمی گفت! من هم تخمینی زده و جواب دادم که:
 "شما از کجا به این نتیجه رسیده اید که هشتاد درصد(یعنی مثلا حدود سی و پنج هزار نفر! یعنی 875 اتوبوس 40 نفره و یا هفت هزار سواری پنج نفره و یا 175 هواپیمای 200 نفره) از تبریز کوبیده و آمده بودند تهران؟ حرفی بزنید که با مکانات این مملکت بخواند و مرغ پخته خنده اش نگیرد. من که با رفقایم رفته بودم ساکن تهران و یا کرج هستیم. خیلی ها هم از شهریار و اسلامشهر و رباط کریم آمده بودند. از شمال‌غرب هم زیاد آمده بودند. ولی خیلی ها  هم با همین ماشینهای نمره تهران پرچم قرمز تیراختور را تکان می دادند."

البته در این مورد باز تخمین چاره کار نیست و یا باید از جمعیت حاضر در ورزشگاه سرشماری شود و یا اینکه باید نمونه‌گیری انجام شود. در بازی قبل، با این پیش بینی که در مورد طرفداران تراختور حرف و حدیثها زیاد خواهد بود، چنین قصدی را نیز داشتم، ولی چون کاغذ و خودکار همراه نداشتم منصرف شدم. ولی این بار که تراختور در کرج بازی داشت و از سویی در سایتها و وبلاگها شور و اشتیاق عجیبی در مورد استقبال و تشویق از تراختور و خواهش در مورد اینکه این بار از تبریز و ... نیایند ترکهای مقیم کرج و تهران و ... این بار ورزشگاه را پر می کنند، مصمم به انجام این کار شدم که از افراد تشویق کننده تراختور نمونه گیری بکنم.

به جزئیاتی همچون این موارد که:
- بیش از نود درصد صندلی های ورزشگاه را طرفداران تراختور پر کردند و جمعیت حاضر تا لحظه شروع بارندگی مدام در حال افزایش بود.
- اگر در اواسط نیمه دوه به دلیل صاعقه، رعد و برق، باد شدید، و رگبار اکثر تماشاگران سکوها را خالی نمی کردند که احتمالا باعث تضمیف روحیه در بازیکنان تراختور و نهایتا گل خوردن آنها شد.
-  برخی با شدت گرفتن باد و باران پرچم تراکتور را افراشته‌تر نگه می‌داشتند تا شعار "یئل یاتار، توفان یاتار، یاتماز تراختور پرچمی" را در عمل هم اثبات کنند!
و نیز چگونگی استقبال خوب باشگاه سایپا که به زبان ترکی خوشامدهایی نوشته بود و حواشی دیگری از این دست نپرداخته، و می روم سراغ نمونه گیری خودم که باران شدید جمعیت را متفرق کرد تا تعداد نفراتی که من که از آنها پنج سؤال در مورد سن، محل اقامت، اصلیت(جایی که خود و یا والدین فرد سؤال شونده از آنجا مهاجرت کرده‌اند)، شغل، وضعیت تأهل، و توانایی فهمیدن و صحبت کردن به زبان ترکی، به نرسد و در عدد چهل متوقف شود! البته باید گفت نمونه گیری باید حداقل ده درصد افراد حاضر باشد ولی چنین کاری برای یک نفر در یک زمان نود دقیقه ای و هوایی توفانی امکانپذیر نیست و این در حالی است که هر کدام از سؤال شوندگان نیز که با کمال خوشرویی پاسخ می دهند ولی خیلی دلشان می خواهد بدانند منظور از چنین سؤالهای چیست! خیلی ها وقتی من قصد و منظورم را گفتم، خندیده و می گفتند: "معلوم دی دا، هامی کرج یا تئهران دان گلیر! بونون سوروشماغی وار؟!(معلومه دیگه همه از کرج یا تهران میان، اینهم پرسیدن داره؟)". و البته باید گفت در نمونه های آماری اگر تعداد جمعیت بیش از 30 باشد باز قابل اتکا و نتیجه گیری بوده و جامعه ای نرمال حساب می شود.

در هر صورت برگه‌های خیس شده پاسخها و نیز تصویری از گزارش جمع بندی نتایج آن را هم می توانید مشاهده کنید. همانگونه که از نتایج مشخص است محل اقامت فقط 3 نفر (هشت درصد) از این چهل نفر غیر از استان تهران است و 52 درصد ساکن کرج و 28 درصد نیز از تهران آمده‌اند. در مورد سؤال مربوط به اصلیت هم باید خاطر نشان کنم بر خلاف دیگر سؤالات، تعداد قابل توجهی از افراد سؤال شونده که در پاسخ تبریز را عنوان کردند، با کمی فکر و درنگ پاسخ می دادند که جای تأمل دارد و به مسأله کلاس گذاشتن بر می‌گردد! بابا تبریزلی... همه آزادیخواهان، بزرگان و مشاهیر آذربایجان که تبریزی نبودند!

یک نکته حائز اهمیت هم اینکه از این میزان 20 درصد افراد ترکی بلد نبودند. مثلا در این میان یک کرد، دو مازندرانی و یک کرجی غیر ترک وجود داشتند که تراختور را تشویق می کردند. در میان ترک زبانها یک ترک غیر آذری حضور داشت که از بلداجی چهارمحال بود که گزش معروف است.

نکته حائز اهمییت در مورد پاسخ به سؤال شغل هم به این موارد اشاره نمود که در میان این نمونه فقط یک بیکار وجود دارد، و طرفداران تراختور یا به تحصیل، و یا به کسب و کارهای گوناگونی از کارمندی و دبیری و نظامی گری تا کارگری و مهندسی مشغولند.

در مورد طبقه سنی افراد تشویق کننده هم باید گفت اینجا هم شاهد حضور گسترده نوجوانان و جوانان هستیم. بیش از هشتاد درصد تراختورچی ها جوان‌اند به این ترتیب که 33 درصد مابین 18 و 22 سال، و 31 درصد مابین 24 و 35 سال و 18 درصد هم هفده سال به پایین هستند. در این نمونه یک فرد شصت ساله مشاهده شد که اگر درصد مربوط به گروه او (3 درصد) به کل جمعیت حاضر صدق کند، می توان گفت 570 نفر بالای پنجاه سال داشته اند که این رقم بسیار بالایی برای مشاهده یک رویداد ورزشی توسط افراد با سنین بالاست. و از سویی 43 درصد تماشاگران نیز متأهل بوده و بعضا با فرزندان خود به ورزشگاه آمده بودند که این می تواند یکی از دلایلی باشد که چرا الفاظ و شعارهای ضدفرهنگی در میان تشویق کننده کم بوده و بالعکس اکثریت قریب به اتفاق شعارها بار فرهنگی دارند.

---

در پایان این را هم اضافه کنم که یک فیلم جالب از تشویق در زیر باران و رگبار، و تعدادی عکس از جمعیت حاضر در ورزشگاه انقلاب کرج گرفته‌ام که در زير مي توانيد مشاهده كنيد:

فيلمي از لحظات تشويق تراختور زير بارش شديد باران، در حالي كه بخشي از تماشاگران سكوها را ترك كرده بودند :


آلبوم عكس:

این سه وبلاگ هم تصاویر خوبی دارند:
- دوزلو اوغلان
- تیراختور تاخیمی‌نین شکیللری: 1 ، 2 و 3
- طرفداران تيم تيراختور: 1 ، 2 ، و 3
---
ضمنا "دونیالیق آنادیلی گونو ده  قوتلو اولسون(روز جهانی زبان مادری مبارکباد)"، که ترکان کرجی هم آن را از سوی سکوهای ورزشگاهشان پیشاپیش تبریک گفتند که عکسش را سایت تبریز سسی منتشر کرده:


Thursday, February 18, 2010

تکجه "یاشاسین آذربایجان" دئمک یئترلی دئییل

بو ایل یازیلاریمین یوز ده دوخسانی تیراختورا گؤره اولور، یاواش یاواش!

تزه‌لیک‌ده تانیش اولدوغوم تبریزفوتو سایتیندا تیراختور- موقاویمت شیراز اویونو آلبوموندا، بیر جالیب گؤروت ایله قارشیلاشدیم.  خبرلره گؤره او  اویون گونونده یوز میندن آرتیق ایستادیوما گئدیبلر و حتی اونلارین ایچینده قادینلاردان واریمیشلار و ایستادیوم ایچینه قادینلارین گیرمه‌سی یاساق اولدوغونا گؤره، قیراق‌داکی تپه‌لرین اوستونه چیخیب و اوزاقدان آلقیشلاییبلار.  و تبریزفوتو دا یاییلمیش گؤروتلر بونو اونایلاییر. بئله بیر اولای تایسیز دیر ایران دا.

بو عکس او حؤرمتلی خانیملارین ایشینه گؤره چوخ ماراقلی ایدی. آنجاق بو گؤروت ده پیس و اوزونتولو بیر گؤرونوم ده وار. و او یئره تؤکولموش آت-آشغال دیر. بئله بیر ایش کولتورلو تورکلردن ایراق دیر. تیراختورون مینلر شوعورلو و آنلاقلی یانداشلاری باشقا بیر گؤزل و آلقیشلامالی یوروش ده ائلیه‌بیلر او نایلونلاری یئردن ییغسینلار. "یاشاسین آذربایجان" دئیه دئیه، آذربایجانین طبیعتینی باتیرماق دوز ایش دئییل.

یارین تیراختور گله‌جک کرجه و قرار دیر کرج، شهریار و تئهرانلی یانداشلار آلقیشلاماق ایچین کرجین ایگیرمی مین نفرلیک انقلاب ایستادیومونا گئده‌لر. آرخایینام ایگنه آتماغا یئر اولمایاجاق و چوخ آدام ائشیک ده قالاجاق. یاخین‌لیق دا ایسه تیکینتی‌دن سونرا هئچ نه یوخدور. خانیملار بو دفه باخابیلمه‌یه‌جکلر. البته اولابیلر گوهردشت‌ ده کی ائولردن باخابیلسینلر! کرجی تانیماسینیز ویکی‌مپیا گؤستردیغی‌ بو یول‌لا گله‌بیلرسینیز.

پ. ن:
این را به فارسی هم بنویسم برای کسانی که به سادگی نمی توانند ترکی بخوانند: بازی تراختور و سایپا فردا جمعه (سی ام بهمن) ساعت سه و پانزده دقیقه بعد از ظهر در ورزشگاه انقلاب کرج آغاز خواهدشد. این هم محل و یکی از مسیرهای رسیدن به ورزشگاه در ویکی مپیا.

Tuesday, February 16, 2010

یازی بولاغی


بو اینگیلیس‌لی‌لرین دیلیندن گلمیش "وئبلاگ(Weblog)" یا "بلاگ(Blog)" سوزجویونه هله ده بیر یاخشی و اروتاق سؤزجوک تاپابیلمه‌میشیک. من اؤزوم بیر گون یازیرام وئبلاگ، بیری‌سی گون دئییرم بیلاق، باشقا گون یاییرام بیلوق  و ... . باشقالار دا بئله یازیرلار. خالقیمیزین‌دا غئیرتینه یوز رحمت کی اؤز دیلینه بیر کولتور ائوی آچماییب . البته فارسلارین کی بو قدر ایمکانلاری وار اونلار دا گیجه‌لمیشلر. آنجاق اونلار بونو بیلمیشلر کی "وئبلاگ" دئمک اونلارین دیلینه داها اویغون دور و فارسجا دا اینجه "ی" اولماماغا گؤره، "بلاگ" دئمک   مومکون دئییل.

البته بو سؤزلر ایله بونو دئمک ایسته‌میرم کی اؤزگه دیللردن گلن سؤزجوکلره یول وئرمه‌یه‌ک. بلکه بونون دالیسیجایام کی ایسته‌دیگیمیز اورتاق سؤزجوک هامی‌میزین دیلینه یاخشی اوتورسون! اؤرنک ایچین تورکییه‌لی‌لر "اوکول" کلمه‌سینی فیرانسالی‌لارین دیلیندن چوخ یاخشی آلیبلار. "اوخوماق" کی تورکجه دیر و "اوخول" دا یانی اوخوماق یئری. بیر فیرانسالی بونو بیلسه، بئله دوشونر کی اونلار اوکولو تورک دیلیندن آلیبلار، ترسینه یوخ!

من ده ایسته‌يیرم بو Weblog یا Blog سؤزجوکلری ایچین، "اوخول" یا "اوکول" حاققیندا اولونموش کیمی بیر ایش گؤرم!
بیلدیگینیز کیمی دیلیمیزده سو قایناقلانان یئره "بولاق" دئییه‌ریک. بو وئبلاگلار ایسه، یازیلارین جوشماق(آمان کوپی الیندن!) یئری دیر و گئت-گئده کیتاب و درگی‌لرین یئرین توتور. یاخشی دئییل می بیز بوندان سونرا وئبلاگ-مئبلاگ یئرینه تکجه دئیه‌ک : "بولاق" یا "یازی بولاغی"؟ هم Blog و Weblog دان اوزاقلاشمامیشیق و همده اؤز دیلیمیز ایچیندن چیخان بیر سؤزجوک دور.

بو دا بئش گوندن سونرا گله‌جک  دونیالیق آنادیلی گونونه گؤره اؤنریلمیش بیر سؤزجوک!

Thursday, February 4, 2010

ترکتازی از نوع مثبت

یکی از لغاتی که مخصوصا در دوران دبیرستان مرا آزار می داد عبارت "ترکتازی" بود. واقعیت این بود وقتی این عبارت را در کتب ادبیات فارسی می دیدم حالم به هم می خورد.  ترکتازی در لغت نامه دهخدا چنین معنی شده:

تركتازي . [ ت ُ ] (حامص مركب ) تركتاز. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تاخت آوردن به شتاب و تعجيل و بي خبر و ناگاه باشد بر سبيل تاراج و غارت نمودن . (برهان ). غارتگري . (فرهنگ رشيدي ). تاختن آوردن . (صحاح الفرس ). بمعني ناگاه تاختن بر سبيل غارت مثل تاختن تركان . (غياث اللغات )

دوستان فارس زبان خودشان را جای ما بگذارند. تاختن و تازیدن به خودی لزوما مفهوم بدی ندارد ولی منظور از ترکتازی یعنی تاختن و غارت کردن محلی آباد! یقینا اگر وضعیت برعکس بود و مجبور بودند به جای زبان مادری خود ترکی را یاد بگیرند و اگر در کتاب ادبیات ترکی عبارتی مثل "فارس قوودورماسی" می دیدند یقینا ناراحت می‌شدند. البته تا آنجا که من اطلاع دارم (به خاطر این می گویم "تا آنجا که من اطلاع دارم" که نگذاشته‌اند سر وقتش ترکی بخوانیم)، در ادبیات ترکی چنین الفاظ بدی نسبت به اقوام دیگر موجود نیست.

البته گاهگداری، ترکتازی نسبتا مثبتی هم وجود دارد! مثلا تیتر روزنامه ورزشی زیر، از آن دسته کاربردهای مثبت ترکتازی ، و استعاره ای است برای تلاش  مثالزدنی، بی‌نظیر، و منجر به برتری یک بازیکن ترک در تیم پیروزی تهران که اتفاقا سرمربی‌اش هم یک ترک است(علی دایی)؛ آن هم درست در زمانی که تراختورچی ها مدعی داشتن پرطرفدارترین تیم فوتبال در ایران هستند. آیا در چنین برهه‌ای که دیگر نمی‌شود جلوی ترکتازی(از نوع منفی برای بعضی ها) طرفداران میلیونی تراختور را با برنامه‌‌ای مثل نود گرفت، آیا می شود با ترکتازی مثبت دو ستاره از خود ترکها که به نوعی بازیکن تیم رقیب تراکتور هستند علیه تراختورچی‌ها قد علم کرد؟ به نظر من که دیگر امکان ندارد. چندماه قبل اگر یادمان باشد تراختورچی ها وقتی جلوی همین تیم کریم صف آرایی کردند، کریم که قرار نبود در بازی شرکت کند(البته دلیل آن مصدومیت اعلام شد)، مقابل آذربایجانی ها دور افتخار زد و به زبان ترکی هم به شدت تشویق شد و خود کریم هم گفت سالها بود به ترکی تشویق نشده بودم! 


Wednesday, February 3, 2010

چنین طرز نگرشی کم پیدا می شود


مثل اینکه تراکتور شخم خود را زده! رسانه های مملکت که چند سالی بود سعی می کردند بازی میان استقلال و پرسپولیس را زیاد تبلیغ نکنند و به حواشی‌اش نپردازند یک هفته است از میان این همه تیم چسبیده اند به داربی یا به قولی شهرآورد! خوب اگر شهرآورد است چرا فقط از شبکه تهران پخش نمی شود! در حالی که همه می‌دانند تراکتور در سرتاسر مملکت علاقمند دارد و نمی خواهند بازیهایش را در یک شبکه سراسری پخش کنند. چه می‌شد دیروز از هفت بازی که تقریبا همزمان برگزار می‌شدند ده پانزده دقیقه ای هم به بازی هرکدام اختصاص می دادند؟! حالا من به عنوان یک ترک، نمی گویم که باید فقط بازی تراختور را پخش می کردید.
 
مطلب زیر خوب و واقع بینانه نوشته است که حرف دل من هم هست. در وبلاگهای فارسی زبان انگشت شماری چنین برداشت و طرز نگرشی نسبت به قضیه تراکتور را پیدا کردم:
"جمعه بعدازظهر برای دیدن بازی استقلال و تراکتور به ورزشگاه آزادی رفتم. اولین‌بار بود که می‌دیدم تعداد تماشاچیان یکی از دو تیم بزرگ پایتخت‌نشین کمتر از یک تیم غیرتهرانی، تبریزی، است. فریاد یاشاسین آذربایجان آبی‌ها را غافلگیر کرده بود. جمعیت قرمز رنگ هولناک بود و هماهنگی بی‌نظیر. گرچه آبی‌ها می‌گفتند بارسلون و آرسنال، تراکتور … اما یک‌نوایی عجیبی در میان تراختوری‌ها موج می‌زد. تمرکز تهرانی را به هم زده بودند. ای‌کاش چند تیم این‌جوری دیگر در فوتبال ایران ظهور کند. ذوب‌آهن تنها مشکلش این است که تماشاچی ندارد. راستی چرا در موقع دیدن فوتبال پدیده سواری مجانی مشاهده نمی‌شود؟ یعنی هیچ‌کس نمی‌گوید دیگری تشویق می‌کند پس من نمی‌کنم. راستی چرا برخلاف اینگیلیس که فوتبال در شهرهایی پیرامونی، منچستر و لیورپول، به مراتب قوی‌تری از لندن، مرکز، است در ایران فوتبال در مزکر قوی‌تر است از پیرامون."

- دگردیسی مشغولیت‌ها » Blog Archive » از آزادی و تئاتر شهر تا کبابی حاج عبدالله (view on Google Sidewiki)

Yazıları Latin əlifbasında görmək için, mətni kopi eləyib gedin Köçürgə`yə:

köçürgə yazılımı