به نظر من شوكي كه بايد به جامعه مي آمده، آمده و كار خود را نيز كرده است و جو آنگونه كه گفته مي شود ملتهب نيست. آنهايي هم كه آن سوي مرزها مترصد گرفتن ماهي از آب گل آلود بودند متوجه شدند كه درياچه اروميه اصلا ماهي ندارد و آرتميا هم ماهي نيست تا گرفتنش را در بوق و كرناي سياسيشان بكنند!
البته به نظر مي رسد در ايران چون NGO هاي مربوط به حفظ محيط زيست فعال نيستند ، و قدرت و نفوذ چنداني هم ندارند تا توجه مردم را به خود جلب كنند، چنين شوكي را هم فقط فعالان هويتطلب آذربايجاني كه عاشق ديار خود هستند مي توانستند وارد كنند. اقدام آنها در روز سيزدهم فروردين و جمع شدن در كنار درياچه، فقط و فقط در راستاي اعلام همبستگي در جهت نجات درياچه اروميه بوده است. ولي متاسفانه اين نيازمند زمان است تا حساسيتها فقط به خواسته ها و مخاطرات و مسائل اصلي معطوف شود و نه اينكه فلان افرادي كه در كنار درياچه فرياد سر مي دهند "اورمو گؤلو سسلنير، سوسوزام هاراي هاراي" تا توجه همه اعم از مردم و مسؤولان و فعالان و متخصصان محيط زيست را به خطر خشك شدن درياچه اروميه جلب كنند، در اصل داراي افكار هويت طلبانه و به زعم برخي ...طلبانه(!) هستند و قبلا خواسته هاي فرهنگي و اجتماعي ديگر هم داشته اند. همين سوء تفاهم ها و عدم شناختها باعث مي شود تا به قول خارجي ها كانفليكت و تعارضي هم صورت گيرد و نيروهاي امنيتي واكنش نشان داده و حساسيت بي مورد به خرج دهند و در اين ميان همان فعالان شعارهاي نا مرتبط با محيط زيست هم سر دهند.
همانگونه كه گفتم شوك به جامعه وارد شده، و آلارم و اخطار محيط زيستي فعالان آذربايجاني حداقل اين قدر مؤثر بوده كه رييس جمهور مملكت يكي دو روز بعد به اروميه رفته است. البته در اين مورد نمي توان با اطمينان نظر داد كه دليل اصلي سفر او چه بوده ولي در اخبار تلويزيون ديدم يكي از موضوعات مطرح شده در سفر احمدي نژاد، مورد خشك شدن درياچه اروميه بوده و اينكه گفته مي شد سهميه آب درياچه اروميه نبايد در پشت سدهاي اطراف درياچه به مصارف ديگر برسد.
راجع به :
البته به نظر مي رسد در ايران چون NGO هاي مربوط به حفظ محيط زيست فعال نيستند ، و قدرت و نفوذ چنداني هم ندارند تا توجه مردم را به خود جلب كنند، چنين شوكي را هم فقط فعالان هويتطلب آذربايجاني كه عاشق ديار خود هستند مي توانستند وارد كنند. اقدام آنها در روز سيزدهم فروردين و جمع شدن در كنار درياچه، فقط و فقط در راستاي اعلام همبستگي در جهت نجات درياچه اروميه بوده است. ولي متاسفانه اين نيازمند زمان است تا حساسيتها فقط به خواسته ها و مخاطرات و مسائل اصلي معطوف شود و نه اينكه فلان افرادي كه در كنار درياچه فرياد سر مي دهند "اورمو گؤلو سسلنير، سوسوزام هاراي هاراي" تا توجه همه اعم از مردم و مسؤولان و فعالان و متخصصان محيط زيست را به خطر خشك شدن درياچه اروميه جلب كنند، در اصل داراي افكار هويت طلبانه و به زعم برخي ...طلبانه(!) هستند و قبلا خواسته هاي فرهنگي و اجتماعي ديگر هم داشته اند. همين سوء تفاهم ها و عدم شناختها باعث مي شود تا به قول خارجي ها كانفليكت و تعارضي هم صورت گيرد و نيروهاي امنيتي واكنش نشان داده و حساسيت بي مورد به خرج دهند و در اين ميان همان فعالان شعارهاي نا مرتبط با محيط زيست هم سر دهند.
همانگونه كه گفتم شوك به جامعه وارد شده، و آلارم و اخطار محيط زيستي فعالان آذربايجاني حداقل اين قدر مؤثر بوده كه رييس جمهور مملكت يكي دو روز بعد به اروميه رفته است. البته در اين مورد نمي توان با اطمينان نظر داد كه دليل اصلي سفر او چه بوده ولي در اخبار تلويزيون ديدم يكي از موضوعات مطرح شده در سفر احمدي نژاد، مورد خشك شدن درياچه اروميه بوده و اينكه گفته مي شد سهميه آب درياچه اروميه نبايد در پشت سدهاي اطراف درياچه به مصارف ديگر برسد.
راجع به :
"همان طوری که گفتم حل این مشکل در همکاری عاقل زنان و عاقل مردان مجرب و کارشناس در مسایل محیط زیستی، حقوقی، اجتماعی، آموزشی، اقتصادی و... است. افرادی با این خصوصیات اگر اوضاع را ملتهب ببینند کنار می کشند و در نتیجه مشکل حل نمی شود."
- منجوق: بیم و امید من برای دریاچه ارومیه (view on Google Sidewiki)
No comments:
Post a Comment