اين ضرب المثلهايي كه از تبريزي ها شنيده ام، بي نظير و جالبند و همواره به خاطر مي مانند؛ پنج سال قبل، زمان خدمت سربازي در بندرعباس يكي از رفقاي تبريزي اين جمله را در مورد يكي به كار برد، كه الان هم باعث خنده ام مي شود:
«فيلاني دئيير: نئجه سن قانمايام، قالاسان يانا يانا؟!»(يعني فلاني ميگه: چطوري خودم را بزنم به نفهمي تا واقعا بسوزي؟!).
اين اوصافي كه نويسنده وبلاگ 'خارج از مكان'(در مطلب نقشه گربه اي شكل) در مورد يك آدم استثنايي ساكن تبريز آورده، مرا به ياد همان خاطره مي اندازد و به اين نكته پي مي برم كه تبريزي ها به علت مواجهه با چنين افراد محير العقولي است، كه چنين متلكهايي را ابداع مي كنند! مخصوصا وقتي مطابق با شواهد و قرائن مي بينند، طرف واقعا هم آدم كم عقلي نيست و مثلا زماني مهندسي عمران دانشگاه تبريز را مي خوانده! ولي، خوب، اين آقاي باهوش وقتي خود را مي زند به نفهمي تا بقيه را عصبي كند، تبريزي ها كه دست روي دست نمي گذارند و بايد متلكي سنگين بپرانند!
و واقعا اگر كسي بيايد و پس از مطالعات چندين ساله تاريخ مشروطه و معاصر آذربايجان، به اين نتيجه برسد كه پيشه وري تجزيه طلب نبوده، در حاليكه دانشجويان هويت طلب آذربايجاني با انتشار مجلات و برپايي شب شعر و جشنواره فرهنگي – دانشجويي جدايي طلب هستند و در روز روشن بيايد با رسانه اي كه طرح خاورميانه بزرگ آمريكا را تبليغ مي كند، مصاحبه كند و از طريق آنها از دولت جمهوري اسلامي بخواهد كه چنان دانشجويان به زعم خود بالقوه تجزيه طلب را به شدت سركوب كند، مصداق بالفعل همان متلك تبريزي هاست!
ي. س(يازاندان سونرا):
دست نويسنده وبلاگ ارمغان درد نكند كه اداي صحيح ضرب المثل را گفت و من هم اصلاح كردم. ضمنا مثل اينكه اين ضرب المثل به جز تبريز در مناطق ديگر آذربايجان، و البته ولايت خودم خلخال و كيوي، هم مصطلح است و من احتمالا، چون امثال اشخاص مورد بحث را كم ديده ام، با ضرب المثل فوق هم، ديرتر آشنا شده ام!
No comments:
Post a Comment